شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( ضربت خوردن )
امشب علی می بیند اشک دختـرش را در کــوفه می گــویـد اذان آخــرش را مــرغــابیــان خــانه دامن را نگــیـرید خالی کنید ای عرشیان دور و برش را روی لبــش انّا الـیــه راجــعــون است بر آسمان ها دوختــه چــشم تــرش را با رفتــن بــابــا خــدا می دانــد و بس در خــانــه بی تابی قـلب دختــرش را ای ابن ملجــم زودتر از جــای برخیز او قصــد دارد که بـبیند همســرش را دلتــنگ مــانــده تا بـبـیـند بــار دیگــر رنگ کبــود صــورت نیلــوفــرش را حالا علی را سوی خــانه می بـرنـدش جبریل می گیرد کــمی زیر پــرش را |